16ماهگی امیرمحمد جان
سلام عزیز دلم امیر محمد جان پسر گلم این روزا خیلی شیطون و دوست داشتنی تر شده مامانیم کارای شرکتش خیلی زیاد شده وقتی میام خونه خیلی خستم در حالی که پسر گلم دوست داره با هم بازی کنیم منم تسلیم میشم اما چه لذتی داره وقتی صدای خنده هات ، بوس کردنت وقتی دستتو میندازی دور گردن مامانی و میگی عزیزم تمام خستگی از تنم بیرون میاد و انرژی میگیرم امیرمحمد خیلی دوستت دارم تو خیلی پسر مهربون و با محبتی هستی خدارو شکر میکنم از بودنت پیش من و بابایی امیر محمدم ظهرا با مامانی بازی میکنه بعضی وقتا بعد از ظهر و قتی بابایی دوباره میره سر کار پسر گلمو سوار دوچرخه میکنم و میبرم پیاده روی و شب ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
11:47